فئودالیسم

هزار مقاله

  • امکانات وبلاگ


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    <-PollName->

    <-PollItems->

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 80
    بازدید دیروز : 60
    بازدید هفته : 165
    بازدید ماه : 160
    بازدید کل : 49370
    تعداد مطالب : 178
    تعداد نظرات : 11
    تعداد آنلاین : 1



  • طراح قالب: نگاش دات آی آر

    ارائه کننده متفاوت ترين قالب ها براي سرويس هاي وبلاگدهي فارسي

  • هزار مقاله
    مقالات مهم و مقالات به روز.با هزار مقاله به روز باشید

  • نمايه من

    درباره من

    با سلام. من محمد حسن ابوالحسنی هستم.من دانش اموز سمپاد هستم و به وبلاگنویسی علاقه دارم.موضوعات کلی این وبلاگ شامل علوم پایه و نجوم و علوم اجتماعی و .. است.امید وارم از این وبلاگ خوشتان بیاید.

    پروفايل من
  • نوشته شده توسط محمد حسن ابوالحسنی | دو شنبه 5 فروردين 1392 ساعت 13:29

    نظام فئودالیسم نظامی اجتماعی-اقتصادی است که در نتیجه فروپاشی جامعه برده داری یا در نتیجه فروپاشی به وجود آمده و علیرغم تنوع راه‌های رسیدن بدان، تقریباً در کلیه سرزمین‌های جهان، البته در هر جا با ویژگی‌های مشخص خود وجود داشته‌است.

    در اروپای غربی این نظام از قرن ۵ تا قرون ۱۷ و ۱۸ و در روسیه و شرق اروپا از قرن ۹ میلادی تا نیمه دوم قرن ۱۹ را در بر می‌گیرد. در نتیجه تلاش جامعه فئودالی جامعه سرمایه داری به وجود می‌آید.

    در قرون وسطا

    یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تمدّن قرون وسطا، فئودالیسم بود. فئودالیسم، یا نظام فئودالی، ساختار اقتصادی و سیاسی این دوره بود.

    نظام فئودالی طرح ریزی نشده بود، بلکه در واکنش به آشفتگی اجتماعی پیامد سقوط امپراتوری روم نشو و نما و گسترش یافت. این نظام نظم تازه‌ای برقرار کرد و زنجیرهٔ فرمان روایی تازه‌ای را به وجود آورد که جای گزین زنجیره‌ای شد که از امپراتور و سنا تا ایالت، شهر و شهرک تداوم داشت.

    در نظام فئودالی، دو نجیب زاده با هم قول و قراری می‌گذاشتند. یکی، خادم که به انجام پاره‌ای وظایف متعهد می‌شد که مهم‌ترین آن‌ها خدمت نظامی بود. نجیب زادهٔ دیگر که ارباب یا سالار (لرد) نامیده می‌شد، در عوض این خدمات از خادم (واسال) حمایت می‌کرد و نیازهای اساسی او نظیر خوراک و پوشاک را تأمین می‌نمود. تعهدی که خادم می‌داد به صورت سوگند وفاداری بود.

    وفاداری برای خادم یک تیول به همراه می‌آورد که اصطلاح فئودال از آن ریشه می‌گیرد. تیول بخششی بود که امتیازات معینی را به واسال می‌داد. ممکن بود حقّ استفاده از یک دارایی خاص ارباب به واسال واگذار شود که می‌توانست هرچیزی از یک قلعه تا کل یک ایالت باشد.

    با این حال، تیول‌ها لزوماٌ با ملک و دارایی ارتباطی نداشتند و تیول یک خادم ممکن بود مجوز جمع آوری مالیات‌ها، ضرب سکّه و یا تعیین و وصول جریمه‌ها باشد.

    غالباً ارباب‌ها به خادم‌ها علاوه بر تیول، مصونیت نیز می‌بخشیدند که به ایشان اجازه می‌داد قوانین خود را وضع کنند و دادگاه‌های خود را به راه بیاندازند. تیول و مصونیت معمولاً در ازای این داده می‌شد که واسال خادم تعداد معینی سرباز در اختیار سپاه اربابش قرار دهد.

    در ابتدا دورهٔ فئودالیسم تیول‌ها موروثی نبودند، اما در اواخر دورهٔ فئودالیسم معمولاً تیول به واراثت می‌رسید. وارث واسال می‌بایست شکلی از مالیات بر ارث را که عوض نامیده می‌شد به اربابش می‌پرداخت. این عوض ممکن بود به میزان درآمد یکسالهٔ آن تیول باشد. در مورد واسال‌هایی که بدون وارث از دنیا می‌رفتند، ارباب هرطور که شایسته می‌دانست در مورد تیول آن‌ها تصمیم می‌گرفت.

    واسال بودن افتخار بود و این مقام به آسانی به کسی داده نمی‌شد. در واقع، تنها اعضای طبقهٔ فرادست اجازه داشتند واسال شوند. از این رو، اشرافی چون دوک‌ها و شوالیه‌ها اجازه داشتند سوگند وفاداری یاد کنند، اما دهقانان به این کار مجاز نبودند. مقام‌های عالی رتبهٔ کلیسای کاتولیک روم نیز می‌توانستند واسال شوند که شامل سراسقف‌ها، اسقف‌ها و راهبان بلندمرتبه می‌شد. اینان وظایف فئودالی خدمت نظامی و مدیریت کشاورزی را نیز در بعضی موارد عهده دار می‌شدند.

    هیچ کس دیگری از جمله کشیشان دون پایه، نمی‌توانستند واسال شوند و حتی در میان طبقه فرادست همه واسال نبودند اگر چه اکثر ایشان واسال بودند.

    در نظام فئودالی هم ارباب و هم واسال حقوق و وظایفی داشتند. ارباب متعهد می‌شد از واسال خود و تیول او محافظت کند و برای این منظور در صورت لزوم به جنگ برود. ارباب همچنین متعهد می‌شد که مواظب باشد در صورتی که یک واسال به شکستن سوگند خود و یا هر جرم دیگری متهم شد، این فرصت را داشته باشد که در برابر همتایان خویش از خود دفاع کند. در عوض واسال نیز متعهد می‌شد که در خصوص مسائل نظامی و سیاسی هم به ارباب و هم دیگر واسال‌های ارباب مشاوره بدهد. واسال همچنین قول می‌داد که به اربابش، به ویژه در امور نظامی، یاری رساند.

    بنابراین، اگر اربابش فرمان می‌داد، وسال می‌بایست، مجهز به ساز و برگ و زره کامل، به جنگ برود. با این حال، برای این که جنگ برا ی واسال بیش از حد وقت گیر و پرهزینه نشود، این خدمت نظامی به چهل روز در سال محدود می‌شد.

    ارباب می‌توانست از واسال خود تقاضای پول هم بکند. مواقع اضطراری، جنگ‌های طولانی، یا رخدادهای مهم، نظیر ازدواج بزرگ‌ترین دختر ارباب یا شوالیه شدن بزرگ‌ترین پسر او، مستلزم چنین کمک‌های مالی بود.

    پیمان فئودالی معمولاً برای تمام عمر بود اگر چه در صورتی که واسال به وظایفش عمل نمی‌کرد، پیمان بین او و اربابش می‌گسست. در آن صورت ارباب وسال را از تیولش خلع ید می‌کرد واعلام می‌داشت که واسال باشد همهٔ آن زمینی را که از او به تیول گرفته بازگرداند.

    واسالی که پیمان فئودالی او گسسته می‌شد، روزگار سختی پیدا می‌کرد. برای واسال‌ها غیرقانونی بود که اربابشان را ترک گویند مگر در موارد نقض شدید پیمان وفاداری مانند تلاش ارباب برای کشتن واسال

    اکثر نجبا هم ارباب بودند و هم واسال. واسال‌ها غالبا دارای املاک تا اندازه‌ای بزرگ معمولاً واسال‌های دیگری را به خدمت می‌گرفتند. این کار غالبا با علاقه و تمایل ارباب خود آن‌ها انجام می‌شد، چون بدین ترتیب آن‌ها می‌توانستند تعداد بیشتری جنگ جو در خدمت خود بگیرند.

    به لحاظ نظری، سلسله مراتب فئودالی، یعنی رده بندی اربابان و واسال‌ها، به شکل یک هرم در می‌آمد که پادشاه در راس آن بود. در ردهٔ بعد از پادشاه واسال‌های شخصی او بودند، که خودشان اربابان واسال‌های زیردستشان بودند. این هرم به پایین ادامه می‌یافت تا واسال‌های بدون واسال می‌رسید.

    اما در عمل، نظام فئودالی هیچ گاه چنین منظم نبود. اولا نظم و ترتیب هرمی ایجاب می‌کند که هر چه نجیب زاده‌ای در سلسه مراتب فئودالی جایگاه بالاتری داشته باشد، از قدرت بیشتری نیز برخوردار باشد. اما واقعیت این بود که واسال‌ها غالبا قدرتمندتر از اربابانشان بودند. در واقع، اصلا نامعمول نبود که واسال یک پادشاه بیشتر از خود او قدرت داشته باشد.

    با رشد فئودالیسم، برخی واسال‌ها به بیش از یک ارباب سوگند وفاداری یاد می‌کردند، چون می‌خواستند از بیش تر از یک تیول در آمد داشته باشند. نتیجه این بود که این نجبا در سلسله مراتب فئودالی در یک زمان سطوح مختلفی را اشغال می‌کردند.

    این سوگندهای چندجانبه به سردرگمی زیادی منجز می‌شد، به ویژه هنگامی که چندین ارباب به کمک یک واسال نیاز پیدا می‌کردند. برای روشن شدن این که کدام سوگند وفاداری مقدم است اربابی، لیج یا ارباب اصلی واسال می‌شد که او را فرمانروا می‌گفتند. فرمانروا شخصی بود که واسال نخست به او سوگند وفاداری یاد کرده بود و بنابراین مقدم بر ارباب بود.

    اصلاحات فئودالی همه برای سامان بخشیدن به وفاداری‌ها شکل گرفت اما هیچ یک کارایی و موفقیت نداشت. سرانجام بسیاری از نجبا دریافتند که اگر سرباز کافی در اختیار داشته باشند لازم نیست نگران سوگندهای وفاداری باشند.

    در عوض می‌توانستند به جنگ دیگر اشراف یا نجبا بروند و املاکی را که می‌خواهند متصرف شوند. هیچ سنت و قانون و دادگاهی توانایی پایان بخشیدن به این جنگ‌های خصوصی را نداشت. این جنگ‌ها باعث زیاده روی در نیرو، زمان و منابع زیاد مادی در قرون وسطا شد.

    ویژگیهای نظام فئودالی

    1- وابستگی دهقان به زمین: شیوهٔ تولید فئودالی مبتنی بر مالکیت ارباب بر زمین و بر وابستگی شخصی دهقانان به ارباب فئودال استوار بود. وابستگی شخصی دهقان به ارباب بدین معنی بود که در این شیوهٔ تولید رعیت و سرف دیگر بنده و برده نبود، اختیار جان او در دست مالک نبود و مستقلا و جداگانه فروخته نمی‌شد اما همراه زمینی که به فروش می‌رسید، به مالک جدید منتقل می‌شد، همچنین دهقان مجاز نبود زمین اربابی را ترک کند و این اختیار را نداشت که آزادانه بخواهد به خدمت اربابی دیگر در آید. فئودالیسم

    2- بهرهٔ مالکانه و انواع آن: دهقانان از آن جا که خود مالک زمین نبودند می‌بایست بر روی نسق، از زمینی که متعلق به ارباب فئودال بود، کار کنند و به این ترتیب مالک می‌توانست به عنوان بهره مالکانه ثمره کار آنها را به سود خود ضبط کند.

    بدین ترتیب، شیوه تولید فئودالی مبتنی بر انواع بهره مالکانه یا بهره اربابی است که از دهقانها وصول می‌شود. بهره مالکانه در واقع محصول اضافی رعیت بود که تسلیم ارباب می‌شد. ما به طور کلی به سه نوع بهره مالکانه بر می‌خوریم که در مراحل مختلف نظام فئودالی کما بیش در کنار یکدیگر وجود داشتند. یکی کار بهره یا بیگاری، دوم بهره جنسی و سوم بهره نقدی. باید توجه داشت که در هر یک از مراحل مختلف تکامل جامعه فئودالی، یکی از این اشکال یاد شده، تفوق یافته است.

    در مرحله ابتدائی نظام فئودالی کار بهره که در عرف معمولی می‌توان آن را به «بیگاری» تعبیر نمود شکل مسلط بهره کشی از دهقانان بود. بدین معنا که دهقانان روزهای معینی از هفته را مستقیما برای ارباب و روی زمین او کارمی کردند و این یک کار اجباری و مجانی برای ارباب بود. شکل دیگر بهرهٔ مالکانه «بهره جنسی» بود که عبارت بود از تسلیم منظم مقداری از محصول زراعی و دامی به ارباب و صاحب زمین، و در نهایت نوع سوم بهرهٔ مالکانه شامل بهره نقدی می‌شد که به معنای پرداخت بهره مالکانه به صورت پول است. تفوق بهرهٔ نقدی در انواع بهره مالکانه مربوط به اواخر دوران فئودالیسم می‌باشد.

    نظام فئودالی طرح ریزی نشده بود، بلکه در واکنش به آشفتگی اجتماعی پیامد سقوط امپراتوری روم نشو و نما و گسترش یافت. البته باید توجه داشت که علاوه بر بهره مالکانه منظم، مالک یک سلسله مالیات‌ها و عوارض نیز به دهقانان تحمیل می‌کرد.

    3 - اقتصاد طبیعی: ویژگی دیگر شیوهٔ تولید فئودالی طبیعی بودن یا بسته بودن اقتصاد آن می‌باشد. اقتصاد طبیعی به معنای دایره بسته و محدود و تنگی از تولید است که هدف آن مصرف داخلی و خودی است. یعنی در آنجا تولید بیش از آن که هدف مبادله‌ای یا فروش داشته باشد، برای مصرف انجام می‌شود. به عبارت دیگر مقصود از اقتصاد طبیعی آن است که هر ارباب در املاک خود از عواید و بهره‌ای که از استثمار دهقانان بدست می‌آورد زندگی می‌کرد و تقریبا کلیه نیازمندی‌های ضروری وی و خدمه اش در املاک خود او تولید و تهیه می‌شد و به ندرت مبادلات با خارج از این محیط بسته مورد احتیاج بود. اقتصاد دهقانی نیز بر همین پایه قرار داشت و خانواده دهقانی خود اغلب به امور پیشه وری می‌پرداخت و بخش عمده نیازمندی‌های خود را در داخل خود خانواده و شخصا تامین می‌کرد. با گذشت قرن‌ها، به تدریج همراه توسعه شهرها، تولید پیشه وری و تقسیم کار و مبادلات بین شهرو ده بسط یافت و ناگزیر درهای اقتصاد طبیعی به خارج گشوده شد، دایره بسته شکسته شد و بازار گسترش یافت.

    4- مذهب: مذهب و موسسات مذهبی در جامعه فئودالی نقش عظیمی داشت. موسسات مذهبی، عبادتگاه‌ها، و خدام مذهب، اوقاف فراوان و املاک وسیعی در اختیار داشتند و با دولت فئودالی و اشراف فئودال از جهت ثروت و نفوذ پهلو می‌زدند. ایدئولوژی مذهبی، شکل مسلط ایدئولوژی در شیوهٔ تولید فئودالی است. در شکل کلاسیک نظام فئودالی، مذهب در خدمت فئودالیسم بود و آن را جاودانی، مقدر و مقدس معرفی می‌کرد. هر چند که در نقطه مقابل نیز جنبش‌های دهقانی نیز اغلب خصلت مذهبی داشت و تحت تاثیر جنبش‌های پروتستانی بر علیه تفوق کلیسای کاتولیک صورت گرفت.



    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    <-PollName->

    <-PollItems->

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 80
    بازدید دیروز : 60
    بازدید هفته : 165
    بازدید ماه : 160
    بازدید کل : 49370
    تعداد مطالب : 178
    تعداد نظرات : 11
    تعداد آنلاین : 1